... دنیا دیوارهای بلند دارد و درهای بسته که دور تا دور زندگی را گرفته اند. نمی شود از دیوارهای دنیا بالا رفت. نمی شود سرک کشید و آن طرفش را دید. اما همیشه نسیمی از آن طرف دیوار کنجکاوی آدم را قلقلک می دهد. کاش این دیوارها پنجره داشت. کاش می شد گاهی به آن طرف نگاه کرد. شاید هم پنجرهای هست و من نمیبینم . شید هم پنجرهاش زیادی بالاست و قد من نمیرسد. با این دیوارها چه میشود کرد؟ میشود از دیوارها فاصله گرفت و قاطی زندگی شد و می شود اصلا فراموش کرد که دیواری هست و شاید می شود تیشه ای برداشت و کَند و کــَند.شابد دریچهای ، شاید شکافی، شاید روزنی باز شود. همیشه دلم می خواست روی این دیوار سوراخی درس...