شب یلدا
شب یلدا رو از شب قبل دعوت شدیم بریم خونه عمو علیرضا چون از همه بزرگتره.
طبق معمول علیرغم هماهنگی های قبلی با بابایی که زود بیا خونه تا به ترافیک نخوریم باباجون حدود ساعت 7 اومد خونه تا دوش بگیره و آماده بشه ساعت شد 7:30 .راه افتادیم چشمتون روز بد نبینه مسیر 20 دقیقه ای رو 2 ساعت تو راه بودیم ساعت 9:30 رسیدیم خونه عمو تازه دیدیم که ما اولین نفرها بودیم و بقیه مهمونا هنوز نیومدند آخرین گروه مهمونا ساعت 11 رسیدند عجب شبی یلدا بود.
از بس همه دیر اومدند فرصت نشد که از سفره شب یلدا عکس بگیریم اما قبل از رفتن از خونه که شما رو آماده کرده بودم و بابایی هنوز نیومده بود چند تا عکس ازت گرفتم
یلدات مبارک گلکم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی