هستی روشنی هستی روشنی ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

درباره هستی

یه روز خوب

سلام گلم دیروز خیلی روز خوبی بود از روز قبل آبجی خاله زهره (همکار مامان ) تماس گرفت و گفت قراره فردا زهره رو سورپرایز کنند. و به مناسبت قبول شدن دکترا یه جشن کوچولو براش بگیرن ما رو هم دعوت کردند .در جمع دوستان و همکارهای قدیمی خیلی خوش گذشت کلی با هم گفتیم و خندیدیم  خاله زهره هم حسابی غافلگیر شد . ...
13 مهر 1390

روز دختر

اول از همه جا داره از همه دوستای وبلاگی خودم به خاطر تاخیر در گذاشتن عکس های تولد هستی عذرخواهی کنم راستش چهارشنبه و پنج شنبه خیلی سرم شلوغ بود امروز هم یادم رفت دوربین رو با خودم بیارم برای خالی نبودن عریضه چند تا عکس میذارم تا بعد ...... تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من .با آرزوی بهترین ها و برترین ها برای فرشته زندگیم . روزت مبارک دخمل نازم ...
11 مهر 1390

یک پله صعود

سلام دخمل نازم امروز رفتی کلاس بالاتر امیدوارم زودتر با مربی هات اخت بشی . البته همکلاسی های جدیدت اکثرا همون دوستای قدیمیت هستن ( هانا ، پرنیا ، پویا ) ...
11 مهر 1390

هستی و کادوی تولدش

پنج شنبه غروب با بابایی رفتیم گمرک به مناسبت دومین سال حضورت برات دوچرخه بخریم هر مغازه ای که می رفتیم سوار یه دوچرخه می شدی و دیگه با گریه پیادت می کردم بالاخره بعد از کلی چرخیدن برات یه دوچرخه خوشکل خریدیم .پیشاپیش تولدت مبارک گلم ...
5 مهر 1390

هستی در سد طالقان

هستی در سد طالقان با مهشید ( دختر عمه اش ) در این لحظه سقوط کردی و مثل موش آب کشیده شدی حیف که من هول شدم و نتونستم از اون لحظه عکس بگیرم   ...
28 شهريور 1390

هستی ام : آرامشم فقط با توست

  هستی ام : از تو دورم , ولی يک لحظه تصوير تو از ديدگانم دور نميشود و دائما به این فکر می کنم که در چه حالی و چه می کنی ؟ چند روز یه که موقع رفتن به کلاس خیلی بی تابی می کنی   اگر بدانی که چه به من میگذره و چه عذاب وجدانی به سراغم می آید ؟ نمی دونم چی شده آخه قبلا خیلی با اشتیاق می رفتی کلاس و می پریدی بغل خاله سهیلا و من با خیال راحت می رفتم سر کارم ولی این روزها .......... یک لحظه هم ازت غافل نمی شم این چه عشقی است  که خدا در دل مادرها قرار میده و حتما هم خیلی حکمت داره که ما از آن بی خبریم در طول ساعت کاری فقط با دیدن عکسای نازت آروم می شم ...
22 شهريور 1390