باز هم سرقت از وبلاگ محیاگلی
دزدی تو روز روشن
ببخشید خاله مریم که از وبلاگت سرقت کردم تقصیر خودته که عکسای خوشکل میندازی قربون اون خندهات برمممممممممممممممممممم من ...
نویسنده :
مامان فاطمه
9:08
تولد هستی توی مهد 16/7/91
اینم بعد از تولد در ضمن از مامان محیا گلی، بردیا جون و صدف نازی که ما رو شرمنده کرده و برای هستی کادو آوردند تشکر میکنم ایشاله جبران کنیم ...
نویسنده :
مامان فاطمه
9:09
عکس های تولد هستی
شب پنج شنبه 6/7/91 یه تولد کوچیک تو خونه برای هستی گرفتم هستی از چند روز قبلش خیلی ذوق تولد و کیک داشت اما شب تولدش چون از صبح نخوابیده بود خیلی بی حوصله و خسته بود و اصلا همکاری نمی کرد. در هر صورت مامان جان ایشاله که 120 ساله بشی و تصمیم گرفتم چون خیلی عاشق تولدی هر چندوقت یکبار برات یه تولد بگیرم هستی و مژده (دختر عمه هستی ) ...
نویسنده :
مامان فاطمه
9:49
تولدت مبارک گل من
میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم عطر موهایت… نرمی دستانت.. راه رفتنت… صدایت.. حرف زدنت.. نگاه کردنت.. همه و همه مرا وا میدارد که در این روز شکر گذار باشم که شراب ناب چشمانت را مینوشم به تو تبریک نمیگویم به خودم تبریک میگویم که چون تویی را دارم تولدت مبارک دخترم هر روز برایت رویایی باشد در دست نه دوردست عشقی باشد در دل نه در سر و دلیلی باشد برای زندگی نه روز مر...
نویسنده :
مامان فاطمه
8:22
بدون عنوان
دختر قشنگم سلام عزیزم چند روز دیگه بیشتر تا تولد سه سالگیت باقی نمونده دیگه دخترم خانم شده. نمی دونی چقدر از داشتن تو به خودم می بالم و روزی چند بار خدا رو به خاطر داشتنت شکر می کنم دیگه بزرگ شدنت را کاملا احساس می کنم اینکه دیگه اون هستی کوچولو نیستی و قدرت درک خیلی از مسائل رو داری هرچند برای من همیشه اون هستی کوچولو باقی می مونی.وقتی به عکس ها و فیلم های نوزادیت نگاه می کنم تازه می فهمم چقدر بزرگ شدی. وقتی به اون دورانی که تو را نداشتم فکر میکنم اصلا نمی تونم بفهمم من چطور بی تو بودن را تحمل می کردم امسال بر خلاف سال های قبل خیلی منتظر جشن تولدت هستی و من هم میخوام امسال قشنگ ترین جشن رو برات بگیرم اما هنوز نمیدونم چکار کنم ...
نویسنده :
مامان فاطمه
8:54
خطهای دلم اشغال است )به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان
هر روز شیطان لعنتی خطهای ذهن مرا اشغال می کند هی با شماره های غلط زنگ می زند آن وقت من اشتباه میکنم و او با اشتباه های دلم حال می کند دیروز یک فرشته به من می گفت تو گوشی دل خود را بد گذاشتی آن وقت ها که خدا به تو زنگ میزد آخر چرا جواب ندادی؟ چرا بر نداشتی؟ یادش بخیر آن روزها مکالمه با خورشید دفترچه های کوچک ذهنم را سرشار خاطره می کرد امروز پاره است آن سیم ها که دلم را تا آسمان مخابره می کرد اما با من تماس بگیر خدایا حتی هزار بار وقتی که نیستم لطفا پیام خودت را روی پیام گیر دلم بگذار ...
نویسنده :
مامان فاطمه
8:57
آبتنی بچه ها 21/4/91
عکس آبتنی بچه های کلاس هستی توی وبلاگ دانیال ...
نویسنده :
مامان فاطمه
12:44