19/11/90
صبحت بخیر نانازم امروز وقتی رفتیم مهد هنوز کسی نیومده بود منم با هزارتا کلک لباساتو عوض کردم بعد فهمیدم که شوفاژها خرابه دیگه هرچی تلاش کردم که دوباره لباسوتو بپوشونم نگذاشتی بعد محیا کوچولو اومد شما همین که دیدی مامان محیا رفت به من گفتی مامان شما هم برو دیگه.... اینم چند تا عکس ...
نویسنده :
مامان فاطمه
9:32